آن که در تشخص وجودى خود تفکر نماید،ادراکات تمام قواى خود را عقلانى یابد، که از آن تعبیر به ادراک نطقى نیز مى شود، زیرا خصیصه اى که انسان بدان بر همه موجودات مزیت دارد داشتن نفس ناطقه است که عاقله است و نفس و به تنهائى همه قوى و عقل سلطان قوى است، پس صفت نطق و عقل در همه آنها منسحب است و به تعبیر عطر آگین شیخ در سوم چهارم نفس شفاء:
«ان نور النطق کانه فائض سانح على هذه القوى».
پس لمس انسان لمسى نطقى و عقلى است و هکذا دیگر قوى که همه بر صفت سلطانشانند و کأن هر یک عقل متزلزل اند.
چنان که رئیس قواى حیوانات و هم است و از آن مرتبه بالاتر نمى روند و تمام ادراکاتشان و همى است و کأن هر یک از قواى حیوان و هم متنزل است.
لذا انسان از ادراکات حواس خود که همه عقلانى اند به کشف مجهولات پس برد و از ظاهر به باطن آنها که عالم قدس انوار علوم و عقول و دیار ملکوت مفارقات و مرسلات و خزائن حقائق است سفر کند بهخلاف حیوان که از محسوسات بدر نمى رود.
بدین سبب انسانهایى که و هم در آنها رسوخ کرده است و نقیع شده است و رهزن عقل گردیده است در حد حس و حکم حیوانى مانده اند و از منزل محسوسات بدر نرفته ان د.
.: Weblog Themes By Pichak :.